Saturday, October 15, 2011

حراج

جانمان را به تاراج میبرند ... 



به حراج میگذارند ...
 



مگر نمیدانی ...
 



این روزها تجارت جان چه داغ است ...
 



و سود ... در معاملهء خون است و اشک ...
 



از سر راه آورده ایم انگار ...
 



مفت میگیرند ...
 



گران میفروشند ...
 



روزگارشان همین جا میچرخد ...
 



اینجا بازار مکاره است ...
 



پلک بر هم بزنی ...
 



اشکت را می برند ...
 



خونت را میریزند ...
 



و آن جان هایی را که از سر راه آورده ایم ...
 



به تاراج میبرند ...
 



به حراج می گذارند


No comments:

Post a Comment