Saturday, January 21, 2012

لال ...


باورم نمیشود ...
 در بهتِ این دلتنگ نــــشدن هایت مانده ام ...
دلم خوش است که هستی ...
حالا با من نیستی ... نباش ...
نبودنهایت ... هیـــــــچ چیز ...
از قداستِ این عشقی که به من نـــــداده ای ...
کم نمیکند ...
زمین و زمان را هم به هم ندوز ...
دهانم را که دوخته ای ...
همین حالا که ...
 هنوز "نرفته"...
دیگر ...
 نیستی ...
و من لال شده ام انگار ...
بس نیست ؟ ...

5 comments:

  1. فوق العاده عمیق و زیبا

    ReplyDelete
  2. بارها و بارها خوندمش و عاشقش شدم
    فوق العادست ماندانا جوونم

    ReplyDelete
  3. اشعارتون فوق العاده است

    ReplyDelete