خیابان ها که آوار شدند
روی سرمرد همسایه
وقتی که زن برنگشت
ما مرده بودیم
برادرت که به مسلخ رفت
همسایه ها مرده بودند
خواهرت که پرپر شد
مردم مرده بودند
همیشه بودند کسانی که مرده باشند
تا "خرده مرگ های" این دور و بر
به چشم کسی نیاید
وما که به چشممان آمد
بال و پر ریخته
از این در به آن دیوار زدیم
و چه می دانستیم
پای این ستون تو را به آتش می کشند
پای آن ستون مرا گلوله می بنند
می بینی
دروغ گفته اند
از این ستون به آن ستون
فرجی نیست