به باران قسم
به خیابان قسم
این تکرار
شکنجه است
به همان بارانی
که یک روز
وقتی دیگر تو نبودی
آنقدر بارید
تا گل گرفت .
.
.
.
.
همان خیابان را .
.
.
.
.
که تو مرا بردی
و آنقدر دستم را گرفتی
تا دهانم را
گل گرفتی
تا نگویم
دیگر نمی آیم
نیستی ...
و تمام خیابان ها
دهن کجی شان
تنها به من است
در وقتِ باران
...........................
و حالا
که باید آنقـدر بروم
تا دستم از تو کوتاه شود
هیــــچ خیابانی
تمام نمی شود
و امروز
که باید
لال شوم
دهانم را
نمِ هیــــــــچ
اشکی
گل نمی گیرد
.........................
قسم به باران
قسم به خیابان
این شکنجه
تکراری ست
که آخرش
با دست های تو
مرا می کشد
چه کلام زیبایی بینهایت لذت بردم
ReplyDeleteممنون از کلام زیباتون
عالی و پر از احساسات ناب.....
ReplyDelete