Friday, February 28, 2014

زنده ...


پریشان بود
فکر می کرد طوفان زده ست
بارها برای خودش
و کشتی های غرق شده ش
کابوس ها دیده بود

شناور در يك تسليم رام

دست و پا بزن مــــــــرد!
هنوز زنده ای
و آنها که بیرون از اینجا
عزای تو را , ادا در می آورند
ندانسته اند ...
دریا !
فقط مـــــــرده ها را
به بیرون پرت می کند

1 comment:

  1. اگر مایل به تبادل لینک بودید به وبلاگ من هم سری بزنید
    خرده اشعاری داریم
    (زیباست ابیات تان بانو )

    ReplyDelete