Thursday, April 24, 2014

تـــــصویرها


بدون تو
از نخ پوسيدهء ثانيه ها
آويزانم

از خيمه شب بازي
عقربه ها با خودم

مي ترسم

بدون من
ديگر
بي لبخند
براي هيچ تصويري
آماده نخواهي بود

ما نباشيم
چه لحظه هايي
كه ثبت نخواهند شد
بدون ما
تصويرها
به دنيا نيامده
به باد تاريخ رفته اند ...

Sunday, April 20, 2014

خسته


من از تمام مردان روزگار
خسته ترم
اما هنوز
بيش از همهء زن هاي دنيا


براي تو مي ميرم

Friday, April 11, 2014

تقدیر


من به تقدير مشكوكم
به قصه هاي عاشقانه حتي ...
به زناني كه با يك تار مو
تو را دار مي زنند
و مرداني كه اثبات عاشقي شان
شمشير و جنگ بوده ست

تقدير گفته بود
دلم شكسته است
و نشاني از تو را
كف دست من
خط خطي نكرده بود

دروغ گفته بود
و من
همين يك بار
از خيانت كسي ذوق كرده ام

ببين
عشق را گذاشته اند كف دست من
و من بي شمشير هم مي جنگم
براي تو

مي خواهم دنيا نباشد
اما يك تار موي تو را
براي دار زدن هم
به آن نمي دهم

و اين قصه اي ست
كه تقدير آن تويي

Tuesday, April 1, 2014

عــــــــــــــــــشق


عشق
چيز عجيبي ست
وقتي از من
ديكتاتوري مي سازد ، زود رنج
كه تنها تو را
انحصاري مي خواهد


از تو
نازك دلي
كه اشك مرا
تاب نمي آورد ...

عشق چيز عجيبي نيست
شايد

اما
من و تو
عجيب ...
عاشق شده ايم !