تمام شعرها متعلق به من : ماندانا طورانی است لطفا از سر بی مهری دلنوشته هایم را به حــراج نــــگذارید
Sunday, August 24, 2014
Tuesday, August 19, 2014
خراب شده
من
با خودم
با عشق
دسته جمعي
خودكشي مي كنيم
ديوارها با من حرف مي زنند
تو با من
من با سكوت
لب هايم را دوخته است
اين خرابه
با سوزن هایی
که آدمها " باید"
اما نزدند به خودشان
دست هايم قطع مي شوند
مي افتند كنار تنم
اين دست ها
حتما مال مرگ بودند
وگرنه دستي كه تو را سمت من نَكشد
كه نمي كِشد
فــــــقط مرا مي كُشد
چقدر غريبه ام
خيابان /با کوچه
با شهر / شعر
من / تو
با منِ بي تو در اين خيابان
منِ بي تو در اين شهر
اين شعر
چقدر سيل باريدم و گل گرفتم
در خودم
من بارها
بی دست
بی عشق
بدون تو
تنهاي تنها
خودكشي كرده ام
و اين " خراب شده "
مرا هر شب
رأس ساعت بي تويي
به خيابان حواله مي دهد
Subscribe to:
Posts (Atom)