Sunday, September 28, 2014

تهمت

سالهاست
فهميده ام
هيچ شعري
مرا شاعر نمي كند
و هيچ غير از تويي
مرا عاشق


حالا تو هستي


من شبيه عاشق ها
مي نويسم

آن وقت
اين مردم
تهمت شاعري
به من مي زنند

Thursday, September 18, 2014

پاییز


مرداد ندارد
اين پاييز
تو را كه دارد
هنوز

تو باش

چشم هايت را ورق بزن
فصل ها عوض شوند
پيك را
در دست هاي مردانه ات
بچرخان
هوا تازه شود

نگاهم كن
شايد
جايي در من
تعطيلي اتفاق بيفتد

سالنامه ء من
به طرز غريبي
از احوال تو
شكل مي گيرد

حالا شنيده ام
كه باد مي آيد
چندي ست
در استكان خالي تو !
لابد
پاييز است ديگر ...

Thursday, September 4, 2014

مسافر


بوي چمدان مي دهي
و غربتي
شبيه آخرين راهروي فرودگاه
در نگاهت مرا مي كشد

حرفهايت

مثل تابلوي اعلام پرواز
تكليف خودش را نمي داند

مسافر بدبختي هستم
كه از مبدا تو رانده
از مقصدت مانده ام

باش
وقتي كه بايد !
آدم ها گاهي
سر همين گيجي ها
از خير رسيدن
گذشته اند
...

Wednesday, September 3, 2014

تناسخ



در من تبری هست
که مرا قطع خواهد کرد
در من درختی
كه مرده ست

تناسخ
سالهاست
در من


اثبات شده است