Sunday, April 1, 2012

شعر سپید


قافیه را که ببازی
کمی هم "شاعری" بدانی
شعر سپید میگویی
دلت که گرفته باشد
روزگارت که سیاه شد
شعر سپید هم نمیگویی
یک چیزی میگویی
مثل همین شعر
که شروعش با خودت است
تمام کردنش با خدا
یکی هم میخواند .. همدرت میشود
اسمت را میگذارد شاعر
فقط برای همین "کمی" رفاقتت با واژه ها
وگرنه همان  یک نفر هم نبود
لابد میرفتم روی دیوار مینوشتم
برای همین است شاعرم
که کسی مثل تو هست
راستی ...
کاش روزگارت سیاه نباشد
آخر این دنیا چقدر شاعر میخواهد ؟

No comments:

Post a Comment