Sunday, October 2, 2011

یک روز...

یک روز ...

ما بودیم ... دل بود و دعا بود ... صبر بود ...

اما تو نبودی ...

میترسم از آن روز ...

که تو باشی ...

دل مرده باشد ...

دعا به آخر رسیده باشد ...

صبر لبریز شده باشد ...

ما نباشیم ...

خدایا !

سرنوشت را میخواهی از سر بنویس ...

1 comment:

  1. دل، این دل تنگ، زیر این چرخ کبود
    یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
    آرامش تسبیح شما بر هم خورد
    شرمنده ام ای درخت! ای گل! ای رود!

    ReplyDelete